بماند به یادگار

امسال به جرعت از بهترین سالای زندگیم بود....مخصوصا توی این 12 سال تحصیلیم

با اینکه فکر نمیکردم ممکن باشه ولی خانواده ای اونقدر بزرگ پیدا کردم که اگر به تابستون پارسال برگردم میبینم که حتی فکرم نمیکردم با یسریاشون حتی هم صحبت بشم چه برسه به اینکه نسبت بهشون حس خانواده پیدا کنم...یه سال زندگی کردن با آدما واقعا همه چیزو عوض میکنه... اولش با خودت این طوری ای که اوکی سال اخره و بعدش تمام ولی الان که یه سال گذشت تنها چیزی که شبا بهش فکر میکنم اینکه چجوری میتونم بدون کسایی که یه سال باهاشون زندگی کردم شبو روزمو بگذرونم.

من اونقدرام آدم برونگرایی نیستم و مدت زمان طولانی ای کنار مردم بودن باتریمو خالی میکنه ولی تاحالا دورانی نشده بود که با خوشحالی تمام به تموم شدن باتری خودم نگا کنم و به این فکر کنم که عیب نداره حتی امروزم ارزش خستگیمو داشت چون کنار این آدما بودم و با تمام وجود بهم خوش گذشت.

خاطره هایی ساختم که واقعا امیدوارم حتی یه دونشم از خاطرم محو نشه چون رسما تمام این خاطره ها تبدیل شدن به بخشی از شخصیتم و نمیتونم خودمو بدون این خاطره ها تصور کنم...

از بزرگ ترین ترسای زندیگم همیشه این بود که خاطره هایی که خیلی دوسشون دارم رو فراموش کنم و الان دارم خودمو میبینم با کوه کوه خاطره ای که دلم نمیخواد حتی یکیشم از یادم بره 

برای همین دارم مینویسم که هرچند سالم که گذشت هیچوقت یادم نره چه دورانی رو امسال گذروندم 

هیچ کدوم از کارایی که تو نمازخونه دور هم کردیم 

هیچ کدوم از خاطره های اردو آبنیک

هیچکدوم از آب بازیا

هیچکدوم از کل کلای بچگانه و دنبال هم دویدنا به قصد جون همدیگه 

هیچ کدوم از خاطره ها و خنده های سر کلاسا

هیچ کدوم از اهنگ گوش دادنا و رقصیدنا و پیانو زدنا و فیلم دیدنا 

هیچ کدوم از برف بازیا و تو بارون دویدنا

هیچ کدوم از فاک نشون دادنا و مافیا بازی کردنا

هیچ کدوم از بچه ها....

هیچکدوم قرار نیست اینو بخونین چون این متن قراره یه یادگاری باشه فقط برای خودم و براتون قرار نیست بفرستمش ولی از تک تکتون ممنونم که امسال جزئی از زندگیم بودین و امیدوارم سالای طولانی همین طور بمونه

دبیرستان مهرآیین 

پایه دوازدهم

۱۴۰۳_۱۴۰۲

  • Tree tanbal 🦥🥥

ترنم سان ::::)))

ما تو یه مدرسه بودیم :::))))

داری باهام شوخی میکنییییی
مهرآییین بودی؟
چه سالی؟

به خدا اول عکس رو داشتم نگاه می‌کردم و می‌گفتم که عه اینجا چقدر شبیه حیاط ماست...

بعد اومدم پایین‌تر :::))

خدایا...

دنیا واقعا جای کوچیکیه حقیقتا
همیشه تو فکرم بود که شاید یکی از تو بیان مدرسه ما بیاد ولی همیشه یک در هزار بود درصدش

جدی جدی‌ام*زار

سال نهم بودمم امسال می‌رم یه مدرسه دیگه ولی :')))

اتفاقا همین لباسارو دادن بهمون یکشنبه که آخرین امتحانمون رو دادیم جشن گرفتیم*زار

این عکسه رو هم گرفتیم :')

قشنگ شده عکسه
اره نهمم فارغ‌التحصیلی داش
چی شد ک رفتی از این ور

مرسیی

هم اینکه شهریه خیلی زیاد شده بود هم اینکه خیلی چیزا دیده بودیم ازشون. حاشیه‌ها خیلی زیاد بود تو نهمم امسال. اصلا دلم نمی‌خواست همکلاسی‌هام دوباره یه سال دیگه هم همین افراد باشن.

ولی اینکه یه جای دیگه هم قبول شده بودم بی تاثیر نیست :")

هووم اره از حاشیه های نهم مام حتی یکم چیز میز شنیده بودیم
مام حاسیه کم نداشتیم ولی خب حاشیه هامون به خاطر بچه های کلاس نبود ماها امسال واقعا همه باهم جور بودیم
 بیشتر سر این بود که اوایل سال سالن مطالعاتو گرفته بودن بعد ماها اومده بودیم سالن بزرگه اون ور داستاناش خیلی طول کشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

my dreamy tree house

a sloth in the bed

So don’t hide yourself

will you show me yourself

Be comfortable with the way you are

That's right, it's okay to be okay

that's okay / d.o
Designed By Erfan Powered by Bayan