اونایی که امسال مدرسه عوض کردید

اقا 

بچه های شمام 

یخچالن ؟

برای ما خییییلییی یخچالن 

هیچ سالی از زندگیم به همچین چیزی بر نخورده بودم 

من خودم معمولا طول میکشه یخم آب بشه یه پا یخچالم برای خودم

ولی اینا انقدر یخچال بودن که قدم اول من برداشتم یه چی گفتم

تهشم باز یکی اومد درباره درس پرسید :/

اصا حالم به هم خورد 

با بقیه دوستام که حرف میزدم همه بچه های کلاسشون آشنا و پایه برای ما ***

ببخشیدا 

جر

برم خداروشکر کنم حداقل یکی از دوستام باهام هست وگرنه میمردم اینجا حقیقتا 

بچه های شماهام این طورین ؟:/

  • Tree tanbal 🦥🥥

من مدرسه عوض نکردم فقطم دو سه تا از بچه های کلاس عوض شدن ولی همه یخن... برمیگرده به قضیه های پارسال به لطف عوامل مدرسه دوستی ها بهم خورده بچه ها اصن جو دوستانه ای ندارن غریبه ایم انگار:")

این طوریم تاحالا نشده بود برام که دوست باشیم ولی مثل قبلا نباشیم 
ولی همیشه بچه های کلاسم پایه بودن امسال واقعا نمیدونم چرا این طوری شده TT شانس ماس 3/>

اره :"

حقیقتا خیلی خرخونن...

میدونی من هنوز تو گروه مدرسه قبلیم هستم

بین اونا هم جدید بود ولی بخدا انقدر باشون گرم برخورد کردیم ک نگو

اما اینا فقط راجب درس حرف میزنن

خاداااا

اررهه
دو نفر اومدن حرف زدیم 
نفر بعدی اومد پرسید جزوه نوشتید:/
حیف ک فش بلد نیستم به خدا XD

آری متاسفانه .... درک میکنم:″

کاش تنها بودم بقیه این حسو نداشتن ولی از این یخچالا مث ک زیاد هست 3/>

ما امروز رفته بودیم یه جایی(مدرسه نبود)که فضاش خیلی باز بود

کتابا و اینارو بگیریم

بعد یه جلسه ی یه ساعته ام بود که درباره سیستم کارشون و اینکه قراره چجوری باشه میگفتن

بعدش که همه رفتن سمت برداشتن کتابا و چیزای دیگه همه نزدیک هم بودن

منم که دوست داشتم تو جمع باشم ولی به خاطر وسواسی بودنم مجبور شدم دور شم ازشون تا چیزیم نشه

سمت بقیه ام میرفتم نفسمو نگه میداشتم:/

بعد مامانم صدام کرد و فهمیدم یکی از بچه های کلاسمون میخواد با من اشنا شه

یکم حرف زدیم باهم بعد من باززز از همه دور شدم دیدم دوتا از بچه های دیگه اومدن با من سلامو اینا کردنو همین:"/

 

منم مدرسه جدیدم و یکی از همکلاسیای پایه های قبلم اومده بود تو این مدرسه

منم امروز رفته بودم کتاب بگیرم 
بعد از سال بالاییامون جمع شده بودن فک کنم برای یه پروژه اینا بود بعد تایم استراحت اینا داشتن 
شعر میخوندن میخندیدن 
حسودیم شد حقیقتا چون کلاس خودمون اصلا این جو نداشتن 
کلا یه جوی داشتن انگار تا دو سال دیگه که باهاشونم همینه وضعیت XD وگرنه توقع ندارم اوایل همه با هم صمیمی بشیم ولی خب ترم تابستونیم بود از یه طرف...
خدا کنه همون اوکی شیم با هم کلاسیامون به خدا 

البته بعد از اینکه جلسه تموم شد دور شدم از همه

اوهوم 
تو این شرایط نبودم ولی فک کنم یکم بگذره عادت بکنی اره ؟ البت نمدونم 
ولی باز امیدوارم اوکی شی ^^

والا ما یه ساله با همیم و اینکه دیگه بعد یه سال گرم گرفتیم باهم ...

تجربه دارم ... سال هفتم خیلی بد بود 

من هفتم هم این طوری نبودم چون میتونم بگم دو سوم بچه های مدرسه قبلیم اینجا بودن خیلیا رو میشناختم 
از طرفی شیشم تازه مدرسه عوض کرده بودم ولی باز اونا حداقل پایه بودن زود جور شدیم
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۰:۱۲ آیســــ ـــان

برای ما با اینکه مدرسه جدید نیست هنوز فریزرن xD

امروز سر کلاس پرسیدم که همه خوبین حالتون خوبه..هیشکی جواب ندادxD

منم حرصم گرفت گفتم الان همتون بدین حالتون خرابهه؟،xD

کلی تلاش کردم ولی هنوز همونن:|>

جر شماها وضعتون خراب تره مث که 
منم الان یه چیزی زدم یه چن دقیقه گذشته بود دیدم کسی جواب نمیده میخواستم یه استیکر خیلی مبارکه بفرستم دیگ اصا سمت اونجا نرم ولی دو نفر حداقل جواب دادنXD
ولی باز دو نفر اومدن جزوه خواستن گند خورد توش :/

وجود اینا یخچالا مثل بودن یه کبریت روشن دور ۱۰ بسته یخه://

جرججر تشبیه عالی بود XD
من خودم اوایل یکم دیر یخم باز میشه ولی اخه لعنتیا ترم تابستونی داشتیم چرا باز این طورین 

و اون کبریت روشنه همیشه ماییم😂😂😂👌👌

منم ولی خو بعد از شاید نیم ساعت اوکی شم

اما اینا تا ۱۰ سال دیگه هنوز یخچالنننن:///

جر اره 
من شاید یکم بیشتر
شاید نخوره ولی خجالتیم XD
درک میکنم شدید...

منم خیلی خجالتیم حتی جلوی فامیلامون هم اینطوریم:/

سال سومم که مدرسمو عوض کرده بودم، خیلی افتضاح بود چون هیشکی نمیشناختم

اسباب کشی کرده بودیم بخاطر همین مدرسم عوض شد

اونا یخ من یخ تر:// دیگه بعد از ۱ ماه یکم آب شد یخشون اومدن پرسیدن اسمت چیه و فلان فلان:/ الان دوباره همین حس برگشته:/ چندتاشونو میشناسم ولی خو تعداد معدودین:/ یعنی شاید ۴ یا ۵؟

ودف بعد یه ماه پرسیدن اسمت چیه 
منم 1 دونه 
اومدم کلی جرعت به خرج دادم پرسیدم کیپاپر یا اوتاکو کسی هست 
یکی فقط اومد جواب داد گفت نه 

خوش به حالشون که جو کلاسشون اینقد خوب بوده:"

مال ما ام تو تابستون دیدیم بد نبود به نظرم باز چیزی بود که بشه تحملش کرد 

 

خب وسواسی بودن من به خاطر همین کروناست و اصن خل شدم به خاطر اینه که زیاد سمت کسایی که اعتماد ندارم(که سالمن یا نه)نمیرم:"

واقعا:")
اوو منم اوایل این طوری بودم 
ولی روز اخر نهم وقتی امتحان دادیم تموم شد 
20 و خورده ای همه همو میشناختیم پاشدیم رفتیم پارک آب بازی
چنان خودمو مالوندم به همه جا مثل مرد عنکبوتی از در و دیوار بالا میرفتم 
بعد وقتی برگشتم خونه خودم باورم نمیشد همجین کاری کردم چون منم وسواس داشتم 
تری الکلی صدام میزدن قبل اون روز انقدر الکل به دست این ور اون ور میرفتم XD

آره:// دختره اومد کنارم نشست گفت ″خب اسمت چیه؟″ من اینطوری بودم ″یعنی این همه وقت که معلم اسم منو صدا میزد نفهمیدی خنگول خانم ؟″ ولی خب اینو بهش نگفتم://

خیلی افتضاحه خدایی!!! آدم فکر میکنه تنهاس:/

میگفتی که خدا میدونست چی میشه ولی منم جات بودم دقیقا همین میومد تو ذهنم XD
خعلی:"

ما جاهای تفریحی مث این دیگه نرفتیم:"

مثلا شهر بازی و همین پارک ابیا(البته تا حالا کلا نرفتم)

کلا جاهای تفریحی که شلوغن به نظرم امن نیس از لحاظ مریضی و اینا:"

با اینکه جاهای شلوغ خیلی دوست دارمو حس امنیت بهم میده ولی واقعا نمیخواممم

نه برای مام شلوغ نبود یه پارک بود خودمون با اب معدنی ریختیم سر هم دیگه 
وگرنه اصا مامانم نمیزاره:"

عه اهااا اونجورییی

من شده بعضی وقتا راضی کنم یه جاهایی بریم ولی خودم پشیمون میشدم که گفتم:"/

اوهوم 
کرونا که بره دیگ اوکی میشه همه چیز
فقط بره دست از سر کچلمون بر داره همه چیمون ریخت به هم :")

مامانش نماینده کلاس بود خود دختره هم کراش معلم:/ جرت نداشتم:|

وای وای اصا به این دسته از افراد نمیشه یه پخ گفت
معمولا هم همشون لوسن تا یه چی میشه فلان بیسار میکنن XD
 ولی بزرگ تر که میشی میبینی کرم ریختن روی اینا بهترین حسو داره XD
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۰:۴۳ آلا (alileh)قناری آناناسم😸من یه گربه ام که میگه میومیو

منم عوض کردم

اصن کسیو نمیشناسم 

با این وجود که کسیو نمیشناسی
نطرت درباره بچه هاتون چیه 
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۰:۴۷ 𝘈𝘺𝘭𝘪𝘯 --

من ریدم تو تصوراتشون از خودم خیلیم خوشحالم*-*xD

جرجرم موودد
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۰:۵۹ Yasi :)مال ددیم هستم به من چشم داشته باشید کورش میکنه X

آره من رفتم دهم:/

هیچکسو نمیشناسمم:/

بچه هاتون یخچالن؟

چرا باورم نمیشه :/

وای خدا پارازیت مسخرههه :"

من دلم میخاد رفیق پیدا کنمم

ولی حال ندارممم

همشون یا ازین خرخون داغونان

یا ازین فیس و افاده‌ای عشقم و عجیجم اینا :////////

من عادت دارم به همکلاسیام بگم حاجی و داداش نه عزیزم و ایناااا :"

خدا بهمون صبرر بدهههه

پارازیت به معنای واقعی
وای این عجیجمیا
من 
عقم میگیره 
اصا
بیا درباره اونا حرف نزنیم 
صبر نده که خدا میدونه چی میشه 
من این مدرسه رو با خودم به گور میبرم اگ همین طوری پیش بره XD

آخ دقیقا انگار از دماغ فیل افتاده بود دختره ی لوس:///

مامانشم رفیق معاون و ناظم بود دیگه بدتر :|||

شیشمم یکی از اینا داشتیم دختر ناظم بود خداروشکر میکنم که اون موقع کلاس ما نبود XD
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۱:۰۳ Yasi :)مال ددیم هستم به من چشم داشته باشید کورش میکنه X

آرهه::/ مخصوصا نماینده کلاس:/

جر نماینده کلاسو معمولا یه جوری انتخاب میکنن بیاد یه چهار تا چیز بگه یخ بقیه آب شه چرا یخچال نمیانده کردن XD
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۱:۱۲ Yasi :)مال ددیم هستم به من چشم داشته باشید کورش میکنه X

چمیدونم والا. :/ مثل مجسمه هاست:/

ما که اصلا نداریم ولی شرایط باز فرقی نمیکنه 

داش هنوز ما نمردیم غمت نباشه .. XD 

"-" واس من همه ریخته بودن پیوی و نمکن ولی قطعا نه به اندازه ی من

من اصا تا شماهارو دارم غم ندارم XD
اصلا 
شنبه ۳ مهر ۰۰ , ۲۳:۱۰ آلا (alileh)قناری آناناسم😸من یه گربه ام که میگه میومیو

ساکتن و کاری به کسی ندارن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

my dreamy tree house

a sloth in the bed

So don’t hide yourself

will you show me yourself

Be comfortable with the way you are

That's right, it's okay to be okay

that's okay / d.o
Designed By Erfan Powered by Bayan