اوکی...فرض کنین سازنده فیلم یا سریالی هستین...کسی که حتی سناریو هارم خودش درست میکنه یکی که تازه میخواد شروع به کار کنه و مجبوره بدون تیم برای پیدا کردن حمایتگر همه کارای فیلم سازی رو خودش انجام بده
حالا بگیم که این دوست عزیزمون میخواد نشون بده که توی این دنیا افرادی هستن که بدبختی های مالی زیادی دارن...مثلا میخواد یه جمعیت گرسنه که گوشه خیابون نشستن رو نشون بده و برای اینکار چنتا راه بیشتر به ذهنش نرسیده تا بتونه اون جمعیتو به چشم بیاره....مشکلشون و اینکه قطعا آدمای بیشتری توی دنیا هستن که همین مشکل رو دارن رو متوجه بیننده ها بکنه...
یک اینکه کاراکتر خوبی بسازه که با کمک به اون جمعیت یکم خوشحالی بهشون بده....ولی دوست عزیز ما هرچقد بیشتر فکر میکنه میبینه که در نهایت بیننده ها توجهشون میره سمت خوبی کاراکتر و این کارش فایده خاصی نداره
سناریو بعدی اینکه این دفعه کاراکتری بسازه که چندان اهمیتی به اون جمعیت نمیده و شاید حتی خیلی از اون جمعیت خوشش نمیاد.... اما بازم میبینه که نهایتش بیننده ها به این فکر میکنن که چقد اون کاراکتر شخصیت بدی داره و بازم توجه از اون چیزی که دوست عزیز ما میخواد با اختلاف چند ثانیه برداشته میشه و به این برمیگرده که ینی واقعا اون کاراکتر شخصیت بدی داره یا دلیل دیگه ای واسه کاراش هست...
یکی دیگه از سناریو هاشم این میشه که بدون اینکه کاراکتری از کنارشون بگذره و یا خوبی و بدی ای در حقشون بشه یه صحنه رو بسازه که فقط روی جمعیت تمرکز داشته باشه و بعد بره سراغ داستان شخصیت هاش چون بالاخره باید کاراکترا وجود داشته باشن....ولی باز هم نتیجه افکار بیننده ها این میشه که پس حتما کاراکتر داستان قراره از حق این جمعیت دفاع کنه که خب....باز هم همون آش و همون کاسه
پس دوست عزیز ما چیکار میتونه بکنه که توجه بیننده به اون جمعیت و فقط اون جمعیت باشه و بعد از تموم شدن فیلم یا حتی شاید یه قسمت بازم بیننده رو وادار کنه که به فکر اون جمعیت بیفته....
حقیقتا هرچی فک کردم دیدم نتیجه ای نداره....حداقل از دیدگاه من
همیشه پایه ی فیلم و سریال... آدمای خوب و بدی هستن که داستان فیلم رو زندگی میکنن و جمعیت پشت صحنه ای که در نهایت به جز چند ثانیه توجهی بهشون نمیشه.... دنیای واقعی هم درست مثل همین ماجراست. پس این حرف که بگیم فیلم و کتاب میتونن به خوبی همه چیز رو نشون بدن چه بدبختی و چه خوشبختی اشتباهه...هیچ چیزی نمیتونه اون افراد پشت صحنه رو نشون بده و چیزی جز قهرمان و اون بیشعوری که روی قهرمان کرم میریخته نمیمونه
در نهایتم دوست عزیز ما ناچار میشه به خاطر موفقیتی که میخوادش و نیازش داره از پایه اصلی ای که توی ذهنیتش داشت بگذره و فقط مثل بقیه سازنده ها کاری رو بکنه که فکر میکنه باید از اول انجام میداد
حالا بیاین فکر کنین شما همون دوست عزیزی هستین که میخواین برای خط داستانی فیلمتون جمعیتی رو نشون بدین که گرسنن و گوشه خیابونی منتظرن تا دنیا بهشون خوبی ای بکنه و میخواین نشون بدین که جز این جمعیت هستن آدمایی توی این دنیا که همین وضعیت یا حتی شاید بدترش رو دارن از سر میگذرونن....ایده شما برای نشون دادن عمیق بودن اون صحنه چیه؟
+به اینم توجه داشته باشین که قرار نیست مستند باشه چون فکر میکنم اگر مستند بود بهتر میشد براش راه پیدا کردو هدف من فسفر سوزوندن شما دوستان عزیز و پیدا کردن جواب سوالمه به اضافه حرفایی که عقیدم هستن