سلام بچه ها چخبر چطورین
یه چند وقتی میشه مگه نه؟ اومدم یکم خاک جمع کنم...احتمالا این پسته حالت دیلی داشته باشه ولی خب مثل بیشتر پستای دیگه ماهانس با اسم دیلی XD
بگذریم...تعطیلات چطور بود؟ ما فکر کنم دور و برای سوم اینا بود که رفتیم شمال.
روتینم با زمانی که تو تهران بودیم فرق زیادی نکرده بود ولی خب حال و هوام عوض شد خودش خیلی چیز خوبیه. با جرعت میتونم بگم تو اون 8 9 روزی که اونجا بودیم یه بارم نشد زودتر از 3 بخوابم XD رسما خودمو خفه کردم و واقعا چسبید اهمیتی نمیدم به بقیش نمیدم.
اخرین بار که این طوری شده بود تابستون راهنمایی قبل این بود که برم 10 ام ، بعد این طوری بود که اگر من یه بار زودتر از 12 بیدار میشدم میگفتن دنیا داره تموم میشه XD
خلاصه که اره خوش گذشت و امیدوارم به شماهام خوش گذشته باشه و چیزایی مثل تکلیف عید و این داستانا عیدتونو خراب نکرده باشه...من با اینکه همچین چیزی داشتم نزاشتم عیدمو خراب کنه. نمیگم حل نکردما ، نه اتفاقا حل کردم فرستادم ولی خب نزاشتم خیلی رو اعصابم را بره. دیگه ادم عادت میکنه از یه جایی به بعد XD
بعدشم که دیگه اومدیم خونه و یه روز استراحت و جمع و جور کردنو اماده شدن برا مدرسه. این وسطا یه سرمایی هم خوردم که هنوز دارم زجرشو میکشم ولی فاقد اهمیته چون مریضی سختی نیست...دلیل مریضی چیزیه که فشاریم میکنه. منه بیچاره کار خاصی نکردم ولی خواهر عزیزم شمال که بودیم از خود صب تا شب بیرون داشت بدو بدو میکرد و سرما خورد و همه رو سرما داد و اره...اگر حداقل دلیل سرماخوردگیم خودم بودم کمتر زجر میکشیدم به خدا چه وضعشه....امیدوارم تا فردا خوب بشم دلم برا قهوه تنگ شده
با اینکه دو سه هفته اینا میگذره از اخرین پستی که گذاشتم باز چیز زیادی برای گفتن نداشتم ولی خب گفتم بیام یه گردگیری کوچیکی بکنم.
بعد اینکه اینو پست کردم همزمان که باهاتون زیر پست حرف میزنم به ستاره هام نگاه میکنم پستاتون رو میخونم...فک کنم جدی جدی دیگه وقتش شده 30 تا ستاره رو خاموش کنم