هلو سامر

بالاخره تموم شددد

سال دهم 

سالی که نصف کلاس آنلاینای صبو خواب بودم XD

ولی با خوبی و خوشی گذشت و من خوشحالم بالاخره به تابستونم رسیدم 

البته هنوز بهاره ولی ما فاکتور میگیریم این موضوع رو 

قرار دوباره اینجا پلاس باشم و بهتون قول میدم قراره نظرات منو تو تک تک پستاتون ببینین D:

نمیدونم چجوری ولی فردا قراره کارنامه بدن اونم در صورتی که امروز تازه اخریش بود...ولی به هر صورت فردام کارنامس و فقط کافیه بالای 19 باشم تا کل تابستون شب تا صب برم خیابونو لیس بزنم. منی که عاشق اتاقمم میخوام این تابستون پا به خیابان بگذارم XD

خلاصه که اره اومدم خودم خالی کنم و شاید اگر کامنت بدادین باهاتون حرف بزنم همین

اگر تمایل داشتین از امروزتون باشین خوشحال میشم گوش بدم به حرفاتون 

  • Tree tanbal 🦥🥥

یک سالگی وب...

در حال قدم زدن توی خیابونای شهر بود و هم زمان با از چشم گذروندن خونه های مختلف با تکون دادن دستش با همشهری هاش احوال پرسی میکرد... هر بار توی دلش بیشتر به این نتیجه مرسید که خدایا چقدر اینجارو دوست دارم...اون روز یه سال از زمانی که به این شهر اومده بود میگذشت...یه سال از پیدا کردن دوستایی که شاید هرجایی نمیتونست پیداشون کنه....یه سال از حس قشنگی که با به یادش افتادن یه لبخند گنده روی لباش نقش میبست

از بعد از اومدنش به اون شهر زیبا تغییر زیادی نکرده بود...به جاش توانایی این رو پیدا کرده بود که خودشو بیشتر از قبل بشناسه...خونه ای که توی این شهر برای خودش دست و پا کرده بود هم بزرگ ترین نقش توی این توانایی رو داشت...اوایل براش سخت بود...دیر یخش آب میشد و میترسید به خاطر این ویژگی اون طوری که تصورش رو میکرد ماجرا پیش نره ولی هرچی بیشتر گذشت بیشتر دید که این طوری نیست...به این امید این خونه رو ساخته بود که توش بتونه احساس راحتی کنه و میترسید که این طوری نشه...اما هرچی بیشتر گذشت بیشتر احساس راحتی کرد....وجود همسایه های بی نظریش هم بی تاثیر نبودن...اون توی شهری بود با همسایه هایی که شاید خونه هاشون هرکدوم با دیگری و با خونه خودش متفاوت بودن اما خیلیاشون حس درک شدن رو بهش میدادن و اونم میتونست درکشون کنه...صحبت های بدون تکراری که هرجایی به دست نمیومدن...

وب من....این خونه کوچیک توی این شهر بزرگ به من فرصت داد تا خودم رو بیشتر بشناسم...آدمایی رو (که شماها باشین) پیدا کنم که باعث بشن به هیچ وجه از تصمیمم برای ساختن این خونه پشیمون نشم و حرفا و متنایی که شاید هرجایی نمیتونستم بزنم رو اینجا بزنم

یک سالگی وبلاگه و با اینکه هیچوقت فکر نمیکردم تا اینجاها وبم دووم بیاره ولی آورد و این قشنگه

تشکر ویژه ای از هستی و پرسون که زورم کردن بیام اینجا...قطعا خودتون این حس قشنگو تجربه میکردین و به منم گفتین بیام اینجا پس ممنونم که نزاشتین از این حس دریغ شم. 

راستی نعمت لایک کردن پست هم فراموش نشه XDDD نمیشد اون وسط شاملش کنم ولی از طرفی نمیشدم کلا نگمش XD

و ممنونم از همه دوستای بیانی که این یه سال کنارم بودن

بریم ببینیم به سال دومم میکشه یا نه...فقط امیدوارم بیان فضای خوب قبلشو به دست بیاره تا این طوری حتی روزایی که میمونم بیشترم بشه و بتونم شاهد بازگشت یسری دوست عزیزم بشم

خلاصه که اره....مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

 

  • Tree tanbal 🦥🥥

هلو آی گس؟...

های...خوبین....چخبر؟

it's been a while

فک کنم حدود 1 ماه اینا میشه اره ؟

خب....سرم شلوغ بود؟اکثر اوقات اره 

وقتایی هم که نبود میخواستم بیام ولی انقدر فاصله افتاده بود بین پستا هیچ نظری نداشتم چی پست کنم

یه دوسری فک کنم اومدم یه چیزی بنویسم ولی تهشم پاک کردم 

الانم حقیقتا یکی از همون روزاس که شاید یهو دیدین هیچوقت پست نشد و پاک کردم اینم XD

ولی اینم مینویسیم تا تهش ببینیم چی میشه 

راهنماییامون فک کنم این هفته امتحانای اخرشونه...رسیدن تابستونتونو بهتون تبریک میگم دوستان امیدوارم تابستون حسابی کنار هم خوش بگذرونیم D:

برای دبیرستانیامون از جمله خودمم که فک کنم هنوز یکی دو هفته دیگه از ازمونا مونده امیدوارم همه رو به خوبی بدیم و بعدش نهایت لذت و استفاده رو از تابستونمون ببریم 

شاید فک کنین که اره این یه ماه که نبوده دائم درحال خر زدن و درس خوندن و اینا بوده....ولی خب این گونه نیست دوستان XD

جز خر زدن قطعا کارای دیگه هم کردم....که بیشترین بخشش بازی بود 

لیگ آف لجندز پلی میدم دوستان اگر کسی بازی میکنه خوشحال میشم بگه باهم بازی کنیم D:

جز اونم چت و کیپاپ بوده. درحال شناختن سونتین هستم @-@. دلم میخواست فیلم و سریالم باشه ولی خب میفتادم پاش دیگه بیرون نمیومدم....همین طوریش تومارو رو شروع کردم و به زور جلو خودمو گرفتم نرم سراغش تا تابستون

دارم به این فکر میکنم که شاید این یکی ارزش پست کردن داشته باشه حداقل فقط برای اینکه یه اعلام زنده بودن بکنم و از اون حالت روح بودنم در بیام...دو هفته دیگه ازمونا تمومه و سعی میکنم کامبک مناسبی بدم سوو ویت فور می..؟

همین D:

امیدوارم روز خوبی رو بگذرونین 

بای بای~ 

  • Tree tanbal 🦥🥥

hello people

های 

چطورین

آمده ام مقداری زر بزنم و بروم به بدبختی ای به اسم عربی رسیدگی کنم 

ابتدا که همون طور که میبینین قالب جدید زدم D:

دوستش بدارم...با اینکه دلیلی که الان مقداری بدبختم قالب الانه ولی خب از زیباییش کم نمیکنه 

دیشب تا ساعت 11 و خورده ای قالب زدم (10 اینا نشستم پاش) و بعدش تا ساعت نزدیک یک نشستم انگلیسی کتابو نگاه کردم برای امروز که آزمون میان ترم داشتیم یکم دیکته هاشو کار کنم

خلاصه که دیر خوابیدم و صبح هم مجبور بودم ساعت 7 پاشم در نتیجه کم خوابیدم....و من اصلا نمیتونم کم بخوابم جنازه میشم

مدرسه اوکی بود ولی وقتی پام به خونه رسید انققدرر خسته بودم که بعد از ناهار دور و بر ساعت 4 گفتم بزار یه نیم ساعت بخوابم...و پاشدم و دیدم اون نیم ساعت شده یه چیزی نزدیک 3 ساعت و ساعت 8 ربعه D:

و منم عربی هیچی نخوندم و فردا ازمون میان ترم عربی داریم...قواعد بلدم معنیارو ولی جدی کجای دلم بزارم نمیدونم

منتظرم آب جوش بیاد که قهوه بخورم چون با این وضعیت امشبم بیدار بیدمم...زندگی کفیثیه 

این بود روز من...یادم نیست اخرین پست کی گذاشتم ولی یادمه یه چند وقتی میشه نزاشتم پس اومدم توی این فاصله که آب جوش میاد یه چیزی بزارم 

از خواهش های آخر پست:

شاید قدیمی شده باشه ولی به lover تیلور سوییفت عشق بورزید....از پایه های ثابت پلی لیست تابستون دو سال پیشم بود و دیروز بعد از مدت ها دوباره نشستم بهش گوش دادم خاطراتم زنده شد 

همچنین اهنگ natural از gsoul رو بهتون پیشنهاد میکنم 

دیگه همین 

بای بای~

  • Tree tanbal 🦥🥥

just a daily

هلووو

با پست های روزانه خود بازگشتیم 

مانند همیشه شروع میکنیم

چخبر؟

خوش میگذره؟

امیدوارم بگذره 

به منم خوش میگذره همه چیز زیباست 

مدرسه هم اوکی بید

کبودی های توپ والیبال روی دست هایم به زیبایی برق میزنند XD

همچنین خستگی از  امتحانات بر روی کولمان سنگینی میکند...ولی اوکیه میگذره یه دوماه دیگه و امتحانات خرداد و بعدم تاماممم

دستام برای تایپ کردن دلتنگی شدیدی نشون داده بودن برای همین اومدم اینجا یکم چیز میز تایپ کنم 

حقیقتا کیبورد نعمت خیلی قشنگیه من عاشق تایپ کردنم XDDD

در حال گوش دادن به lullaby از woodz هستم...کراش جدیدم بوده این اهنگ و باید بگم اگر نگوشیدین برین بگوشین تا از سمت شخص شخیصم نفرین نشین XD

دو فیک از دو دوست عزیز گرفتم 

اسم یکیش اسلحس ویکوکه اون دوست عزیز خیلی خفم کرده از نیم سال اول میگه برم بخونم 

دیگری هم هویت هیونلیکس که هستی بداده و حقیقتا کاورش خیلی وسوم کرده (چون دست توش بود)

اگر این دوتارو خوندین بگین به نظرتون کدومو اول بخونم 

امروز یه جوری پام کش اومد چشمتون روز بد نبینه XD از من به شما گفتن زنگ ناهار بشینین سر جاهاتون سمت محوطه والیبال نرین

عکس پست بچمه میبیننش ؟ برای همه این عکسو یکی یه دور فرستادم فک کنم قشنگ XD 

راستی الان داشتم درباره اون آزمایش خوابه که روسیا انجام داده بودن میخوندم پشکام ریخته بود 

یه ویدیو هم ازش دیدم خودمم به پشم تبدیل شدم و ریختم 

با این وجود پیشنهادش میکنم چرا که چیز جالبی به نظر میرسه خودم هنوز کامل داستانشو نخوندم ولی اره...

خلاصه که همین دیگه XD هرچی همون لحظه اومده بود تو ذهنمو خالی کردم خدا به خواننده پست رحم کنه از یه تاپیک جهش چند کیلومتری میخوره به یه تاپیک دیگه 

اگر مایل بودین از روز خودتون برام تعریف کنین مشتاقانه منتظر میمانم

  • Tree tanbal 🦥🥥

نمیتوانم های هفته

1- صدای هچان توی good person رو نمیتوانممم

2- صدای دویونگ توی a little more را نیز نمیتوانمممم

3- اینکه الان جای مدرسه تمرگیدم توی خونه رو هم نمیتواننممم...یکی نی بگه چرا اخه باید یه هفته نیمه حضوری کنین از هفته بعد کامل حضوری کنین...خب من تنها مانده امممم....دلشون به تنهاییم باس بسوزه این بود رسم رفاقت ؟ ولی فردا نوبت منه برم D:

4- از دیگر چیز هایی که از nct نمیتوانم faded in my last song هستش که دوباره شده قفلیم و چشتون روز بد نبینه دو قدم را میرم این جمله صد بار تو ذهنم اکو میشه 

5- بدون لب تاپ موندن هم نمیتوانمم.... تو شمال که مهمون بود نمیتونستم با آرامش بشینم پای لب تاپم و خب تهران برگشتیمم چون شارژرشو جا گذاشته بودم تا الان بازم نتونستم ازش استفاده کنم و خیلی دردناک بود XD ولی بالاخره بهش رسیدم دوباره 

6- به دلیل نبود پرسون و هستی و شکیب و تنها موندنم عر خونم افتاده بود در نتیجه وی اینجا خود را خالی میکند در نتیجه میفهمیم نبود این سه دوست رو هم نمیتوانمممم

7- بدون فیک گانم نمیتوانممم....الان قشنگ دارم حس میکنم جای خالیشو هئی روزگار کثیف چرا کردی باهام این کار کثیفو

8- اهنگه sweater weather رو هم جدی نمیتوانمممم. به خصوص بعداز ظهرا....وایبی که میده خیلی دوسش دارم گاد

هچنین قفلی دوباره ای روی oh my god جی آیدل بزدم فراموش نشود این یکی را هم نمیتوانم

9- فک نکنین عکس پستم یادم رفته ها....اونم قطعا نمیتوانمممم

10- اعداد غیر زوج  رو هم به سختی میتوانم در نتیجه اینم میزایم برای رند شدنش XD ( وقتی اعداد زوج دوس داری )

ولی عدد 5 چون حس وسط بودن میده رو دوس دارم اون استثنا بید 

 

+ از نمیتونم های این هفته....اگر بازم عر زدنه خونم اومد پایین باز میام پست نمیتونم هفته میزارم XD

 

  • Tree tanbal 🦥🥥

درود....بدرود

هلو دوستان عزیز چخبر 

چخبر چه میکنین.....عید خوش میگذره؟

برای من عید آرامش بخشی بوده....از یکم تا الان شمالیم و فضای اینجام خیلی حالت ریلکس طور داره....این چند وقت یه جوری ریلکس کردم که بابام گفت داری یواش یواش به خوده کلمش تبدیل میشی XD

ریلکسیم ادامه داشت تا وقتی که مجبور بودم مشقای عیدو بنویسم....درک نمیکنم خب اخه چرا بزار کیفم بکنم دیگه مدرسه عیدم ول نمیکنه یقه مارو...

به هر حال فقط برای دو روز بود و بعدش دوباره دکمه ریلکس شدنم رو روشن کردم....این مدت نشستم پای بازی کردن و سریال اینا....این مدت در حال تماشا کردن سریاله you و تابستون دوست داشتنی ما بودم و دلیل اینکه هنوز دو قسمت اخر رو ندیدم مشقای عید و دوستم بود که دیروز اومده بود اینجا...ولی به هر صورت امروز دیگه دو قسمت اخرو تموم میکنم و میرم سر وقت خواستگاری تجاری به پیشنهاد پرسون...یه چنتا چیز میزم این مدت نوشتم و چنتا چیز میزم خوندم و اره XD

دیدم از یکم که پست تبریک گذاشته بودم دیگه چیز دیگه ای نزاشتم سوو اومدم یه سری بزنم و برم 

ااا راستی با هستی و پرسون براتون در حال آماده کردن یک سوپرایز بیدیم منتظر باشید @-@ 

اخبارش هروقت سوپرایز آماده شد از طریق یکیمون احتمالا هستی براتون گذاشته میشه 

همین دیگ....ادامه عیده زیبایی داشته باشید دوستان عزیز تا درودی دیگر بدرود 

  • Tree tanbal 🦥🥥

در نهایتم توجهی به افراد پشت صحنه نمیشه

اوکی...فرض کنین سازنده فیلم یا سریالی هستین...کسی که حتی سناریو هارم خودش درست میکنه یکی که تازه میخواد شروع به کار کنه و مجبوره بدون تیم برای پیدا کردن حمایتگر همه کارای فیلم سازی رو خودش انجام بده 

حالا بگیم که این دوست عزیزمون میخواد نشون بده که توی این دنیا افرادی هستن که بدبختی های مالی زیادی دارن...مثلا میخواد یه جمعیت گرسنه که گوشه خیابون نشستن رو نشون بده و برای اینکار چنتا راه بیشتر به ذهنش نرسیده تا بتونه اون جمعیتو به چشم بیاره....مشکلشون و اینکه قطعا آدمای بیشتری توی دنیا هستن که همین مشکل رو دارن رو متوجه بیننده ها بکنه...

یک اینکه کاراکتر خوبی بسازه که با کمک به اون جمعیت یکم خوشحالی بهشون بده....ولی دوست عزیز ما هرچقد بیشتر فکر میکنه میبینه که در نهایت بیننده ها توجهشون میره سمت خوبی کاراکتر و این کارش فایده خاصی نداره 

سناریو بعدی اینکه این دفعه کاراکتری بسازه که چندان اهمیتی به اون جمعیت نمیده و شاید حتی خیلی از اون جمعیت خوشش نمیاد.... اما بازم میبینه که نهایتش بیننده ها به این فکر میکنن که چقد اون کاراکتر شخصیت بدی داره و بازم توجه از اون چیزی که دوست عزیز ما میخواد با اختلاف چند ثانیه برداشته میشه و به این برمیگرده که ینی واقعا اون کاراکتر شخصیت بدی داره یا دلیل دیگه ای واسه کاراش هست...

یکی دیگه از سناریو هاشم این میشه که بدون اینکه کاراکتری از کنارشون بگذره و یا خوبی و بدی ای در حقشون بشه یه صحنه رو بسازه که فقط روی جمعیت تمرکز داشته باشه و بعد بره سراغ داستان شخصیت هاش چون بالاخره باید کاراکترا وجود داشته باشن....ولی باز هم نتیجه افکار بیننده ها این میشه که پس حتما کاراکتر داستان قراره از حق این جمعیت دفاع کنه که خب....باز هم همون آش و همون کاسه 

پس دوست عزیز ما چیکار میتونه بکنه که توجه بیننده به اون جمعیت و فقط اون جمعیت باشه و بعد از تموم شدن فیلم یا حتی شاید یه قسمت بازم بیننده رو وادار کنه که به فکر اون جمعیت بیفته....

حقیقتا هرچی فک کردم دیدم نتیجه ای نداره....حداقل از دیدگاه من 

همیشه پایه ی فیلم و سریال... آدمای خوب و بدی هستن که داستان فیلم رو زندگی میکنن و جمعیت پشت صحنه ای که در نهایت به جز چند ثانیه توجهی بهشون نمیشه.... دنیای واقعی هم درست مثل همین ماجراست. پس این حرف که بگیم فیلم و کتاب میتونن به خوبی همه چیز رو نشون بدن چه بدبختی و چه خوشبختی اشتباهه...هیچ چیزی نمیتونه اون افراد پشت صحنه رو نشون بده و چیزی جز قهرمان و اون بیشعوری که روی قهرمان کرم میریخته نمیمونه

در نهایتم دوست عزیز ما ناچار میشه به خاطر موفقیتی که میخوادش و نیازش داره از پایه اصلی ای که توی ذهنیتش داشت بگذره و فقط مثل بقیه سازنده ها کاری رو بکنه که فکر میکنه باید از اول انجام میداد

حالا بیاین فکر کنین شما همون دوست عزیزی هستین که میخواین برای خط داستانی فیلمتون جمعیتی رو نشون بدین که گرسنن و گوشه خیابونی منتظرن تا دنیا بهشون خوبی ای بکنه و میخواین نشون بدین که جز این جمعیت هستن آدمایی توی این دنیا که همین وضعیت یا حتی شاید بدترش رو دارن از سر میگذرونن....ایده شما برای نشون دادن عمیق بودن اون صحنه چیه؟

 

+به اینم توجه داشته باشین که قرار نیست مستند باشه چون فکر میکنم اگر مستند بود بهتر میشد براش راه پیدا کردو هدف من فسفر سوزوندن شما دوستان عزیز و پیدا کردن جواب سوالمه به اضافه حرفایی که عقیدم هستن

  • Tree tanbal 🦥🥥

happy new year :D

سلامممم 

اومدم سال جدیدو به جمع بیانیون عزیز خیلی زیادددد تبریک بگم 

امیدوارم سال قشنگی رو کنار خانوادتون و کسایی که دوسشون دارین بگذرونین و این سال رو هم به خوشی بگذرونین

فردا 01/01/01 هستش امیدوارم برای هممون روز قشنگی از آب در بیاد مثل تاریخش

وی براتون عکس ها و اهنگ ها و خبر های زیبا از آیدولاتون به همراه بهترین فیک ها و سریال ها رو آرزو میکنه. به اضافه کتاب های جدید و زیبا برای خوندن

عیدتون مباررککک

  • Tree tanbal 🦥🥥

نمد اسم چه بگذارم

به نام حق هلووووووووو

بعد از کلنجار های فراوان بالاخره من اومدم یه پست بنویسم برم.

امروز ساعت 12 از خواب بیدار شدم D:

اگر تابستون بود 12 بیدار شدنام عادی بود چون شده بود یه هفته کامل ساعت 1 و 2 بعدازظهر تازه بیدار شم ولی تو طول مدرسه کم اینطوریم. دیروز تا ساعت 2 توی یوتیوب و بازی و اینا چرخ میزدم. بالاخره چهارشنبه گنشین لاعناتی اپدیتش تموم شدددد. سه شنبه ساعت 9 و نیم شب گذاشتم اپ بشه و صب ساعت 9 اینا بود که بالاخره تموم شد . حقیقتا سرویسم کرد. جدی اپدیتای داخلیش خییلییی زیاد بود . بازی ای نریخته بودم که اپدیت داخلیش 13600 مگ باشه واقعا. از اونجایی که امروز ساعت 12 بیدار شدم دیگه وقت نشد به کلاسایی که توی دانشگاه برگذار میکردن برسم. به هر صورت کسی نبود برسونتم XD همین که هفته پیش رفتم کافی بود جزوه هارو دادن دیگه بعدشو خودم میشینم میخونم. پری اگر داری این پستو میخونی منتظر باش لولم تو گنشین به یه سطحی برسه که بشه آنلاین بازی کرد بعدش میام بازی کنیمXD

راستی امروز رسما استی شدم @-@ اینم باز کلنجار داشت . دلم میخواست یه تاریخ خوب برای استی شدنم پیدا کنم و اولین چیزی که به ذهنم رسید روز عید بود . خیلی کیوت میشد فک کنین میشد 1/1/1401 ولی نشد که چنین بشه...چون دلم میخواست البوم جدیدی که داره میاد اولین کامبکم باشه ولی خب قبل عیده.....سو این شد که امروز دیگه گفتم اوکییی من استیم @-@. سوو اره امرو استی بشدم.

 دوستان عزیز مرگ من اگر فیک نومین خودتون نوشتین یا دارین تو کامنتا لینک کنین مث سگ نیازمند یه فیک نومین هستم TT

راستی شوکو تو چنل هستیم گفتم ولی باز اینجام میگم توی نت رفتم سرچ کردم فن فیک نومین لینک وب تورو اورد بالا ، کامنت هستیم خط زیریش بود XD

این بود روزانه امروز دوستان عزیز هفته خوبی که از 00:00 امشب شروع میشه رو برا همتون آرزو میکنم بوس به کله همتون. در این میان اینم بگم که برید All too well هستیم بوخونید خیلی عر بودد. به قول شکیب تنها کسی که میتونه کاری کنه از شدت سوییت بودن داستان خون بالا بیارین و اکلیلی بشین و دقیقا دو خط بعد از خنده جر بخورین هستیه سو اره پیشنهاد میکنم 

دیگه همین دیگه 

بدرود @-@

+فیک نومین فراموش نشه مرگ من TT

  • Tree tanbal 🦥🥥

my dreamy tree house

a sloth in the bed

So don’t hide yourself

will you show me yourself

Be comfortable with the way you are

That's right, it's okay to be okay

that's okay / d.o
Designed By Erfan Powered by Bayan